هر كه دارد هوس كرب و بلا بسم الله!
اين مصرع كه در چاووش خوانيهاي مسافران كربلا خوانده ميشد، از خطبه امام حسين (ع) هنگام خروج از مكه برگرفته شده است. حضرت در آن موقعيت فرمود: «هر كه ميخواهد خون خود را در راه ما نثار كند و آماده حركت است، همراه ما در مسير كوچ گام نهد. اين مثل به زيارت، ايثار، جانبازي و آمادگي اشاره دارد.
منبع : http://www.kanoonparvaresh.com
مگر پول ما سكه يزيد دارد؟
سكه يزيد در برابر سكه امام علي(ع) قرار دارد. سكه علي(ع) از رونق و ارزش برخوردار است و مسلمانان با جان و دل آن را ميپذيرند. ولي سكه يزيد، به سبب ستمهاي فراوانش، نزد مؤمنان جايگاهي ندارد و از پذيرش آن سرباز ميزنند. اين مثل به بيارزش بودن پول اشاره دارد و در برابر كسي كه حاضر نيست حتي با گرفتن پول كاري انجام دهد و انسان را از ثمره حرفهاش بهرهمند سازد، به كار ميرود.
منبع : http://www.kanoonparvaresh.com
هم از گندم ري افتاد، هم از خرماي بصره
قرار بود ابن سعد حاكم ري باشد و در حال آماده شدن براي سفر بود كه واقعه كربلا پيش آمد. ابن زياد از او خواست، اول با حسين بن علي(ع) بجنگد و سپس به حكومت ري بپردازد. ابن سعد از پذيرش اين خواسته خودداري كرد. ابن زياد گفت: «اگر چنين نكند، بايد فرمان حكومت ري را پس دهد.»
ابن سعد كه نميتوانست از حكومت ري بگذرد، تن به قضا داد و به قرارگاه حسين(ع) لشكر كشيد. وقتي به كربلا رسيد، امام حسين(ع) به او پيام داد: «در تاريكي شب به ديدارم بيا.»
چون آمد، به وي فرمود: «راهي انتخاب كن كه به صلاح دنيا و آخرتت باشد. »
ابن سعد گفت: «ميترسم ابن زياد در كوفه خانهام را خراب كند.» حضرت فرمود:«سرايي نيك تر از آن به تو خواهم داد.»
ابن سعد گفت: «در ولايت كوفه ملك و باغ بسيار دارم. همه را مصادره ميكنند و از من ميگيرند.»
حضرت فرمود: «به تو در حجاز مزرعههاي سر سبز ـ كه هزار بار بهتر از مزرعههاي كوفه است ـ ميبخشم.»
ابن سعد سر به زير افكند و مدتي در فكر فرو رفت. آن گاه پرسيد:«چگونه دل از حكومت بردارم؟»
حضرت از طمع كاري و مقام دوستي او تعجب كرد و فرمود: «اميدوارم از گندم ري نخوري!»
ابن سعد پاسخ داد: «اگر گندم نباشد، جو ميخورم!»
آن گاه به قرارگاه خود بازگشت و آمادة نبرد شد. پس از شهادت امام و يارانش، به سبب حوادثي كه پياپي رخ داد، ابن سعد به مراد خود نرسيد و نتوانست فرماندار ري شود. او و پسرش به فرمان برادر همسرش، مختار ثقفي كه بر كوفه دست يافته يود، به قتل رسيدند. بدين ترتيب، هم از گندم ري ماند و هم از خرماي بصره. اين مثل به طمع كاري اشاره ميكند و دربارة كساني به كار ميرود كه سود اندك را ناديده ميگيرند و براي رسيدن به سود بيشتر ،سرمايه اصلي را هم از دست ميدهند.
منبع : http://www.kanoonparvaresh.com
من از بهر حسين در اضطرابم تو از عباس ميگويي جوابم!؟
چون پيك كربلا به مدينه رسيد، ام البنين درباره حضرت حسين(ع) پرسيد. پيك از پسرش عباس سخن گفت. ام البنين چند بار پرسش خويش را تكرار كرد و هر بار درباره عباس شنيد. سرانجام به ستوه آمد و گفت: من از بهر حسين در اضطرابم
تو از عباس ميگويي جوابم!؟
اين مثل در مورد كسي به كار ميرود كه پاسخ نامربوط و خارج از موضوع ميدهد.
منبع : http://www.kanoonparvaresh.com
مثل حرمله
حرمله سوي گلوي علي اصغر، كودك شيرخوار حضرت امام حسين(ع) ، تيرافكند و بي رحمانه وي را به قتل رساند. بدين سبب براي بيان شدت سنگ دلي افراد، آن ها را به حرمله تشبيه ميكنند.
منبع : http://www.kanoonparvaresh.com
آب دست يزد افتاده است
در روزگار شاهان ستمگر، مأموران آب رساني (ميرابها) كه در آن زمان بلديه ناميده ميشدند، با خيانت و سخت گيريهاي ناروا، آسايش را از مردم ميربودند. در چنين شرايطي، نالهمردم به آسمان بلند ميشد كه : «ما اسير دست ستمگيريم و آب در دست يزيد افتاده است.» اين مثل كنايهاي است از اسير شدن در دست ستمگر، سپرده شدن امور به دست مسؤولان سخت گير و مقرراتي، افتادن سر رشته كارها به دست اشخاص خسيس، محتكر و گران فروش .
منبع : http://www.kanoonparvaresh.com
پسر طوعه است
طوعه بانوي با ايماني بود كه مسلم بن عقيل را به خانه اش برد و به او پناه داد. بلال، پسر طوعه، از اين راز آگاه شد و به نيروهاي ابن زياد خبر داد. در تعزيه مسلم، بلال به امير ميگويد: بده تو مژده پادشاه كل جهان ! كه آورم خبر از مسلم اندرين سامان بدان اميد كه مسلم بود به خانه ما چو گنج جاي نمود، در آشيانه ما كلمه پسر طوعه يادآور آن واقعه است و به جاسوسي، خيانت، نامردي و تهمت اشاره ميكند. مگر من پسر طوعه هستم؟ گونهديگر اين مثل است كه شخص هنگام دفاع و رفع تهمت از خود به كار مي برد.
منبع : http://www.kanoonparvaresh.com
هم طبل يزيد است وهم علمدار حسين !
در گذشته برخي از تعزيه خوانان در دو نقش بازي مي كردند .گاه نقش حضرت ابوالفضل (ع) داشتند و زماني نقش طبل يزيد . مثل ـ كه در آن امرريشه دارد ـ به نفاق و دورويي اشاره ميكند و دربارهي دو دلاني كه نميتوانند دل به يك سمت سپرده ، در صف نيكان يا بدان قرار گيرند ، به كار ميرود .
منبع : http://www.kanoonparvaresh.com
هم نذر حسين (ع) است و هم شام شب بچه
اين عبارت از مثلهاي افغاني است ودر مواردي كه آنچه به سبب نياز ، اشتباه يا هديه دادن از كف ميرود ،اداي نذر شمرده ميشود ، به كار ميرود .
مانند :
الف : روغن ريخته نذر حضرت عباس (ع)
ب : خدا كشته را به قرباني حساب ميكنند .
منبع : http://www.kanoonparvaresh.com