.بنظرمن طلبیده شدن کربلا یکی ازدلایلش شکسته شدن دل
چندسال پیش تو حوزه که درس میخوندیم زمزمه هایی پیدا شد که قراره انشاالله عده ای برند کربلا ،من هروقت این حرفو می شنیدم باکمال ناامیدی ،میگفتم ماکجا،کربلا کجا؟
خلاصه تاچندسال بعد زمزمه رفتن به کربلا قطعی شد و قرار شد با نام نویسی ازطلاب مدرسه مون ، کاروانی از حوزه راهی کربلا شود.
شبی که قراربود ثبتنام اینترنتی کنند مدارکم رو فرستادم اتفاقاً آن شب، حال خوبی نداشتم ، همینطوری میخواستم ثبت نام بکنم ،بعداز اینکه مدارک فرستادم به خودم باحالتی ناامیدانه گفتم مگه امام حسین مارو هم می طلبه ؟ماکجا وکربلا کجا؟
خلاصه تااینکه اسم کاروان ما درآمد وما برای گذرنامه باید اقدام می کردیم ؛بعدازاینکه اسمان درآمد به پدرم گفتم ، وچون ایشان کمی سختگیر هستند باورم نمی شد قبول کنه ولی باکمال نا باوری قبول کرد.
اعزام ما ماه رمضان بود.وشبهای قدرما توفیق داشتیم عتبات باشیم. دقیقا شب نوزدهم ماه رمضان ، مسجد کوفه رفتیم وآخرشب درصحن امام علی ،احیا گرفتیم.
شب 21 و23 شبهای قدر،کربلا بودیم ؛مزیت دیگر سفرمان این بود که همه خانم بودیم وجوان ، حس وحال جوانی ، سفربادوستان حوزی واقعا خوب بود.وکاروان بطوری خاص.عنایت اهل بیت دراین سفر عظیم بود ولطفشان شامل حال مان .
هرکه دارد هوس کربلا بسم الله
خداوند به همه مون زیارت با معرفت کربلا نصیب کند
موفق باشید