برداشت اول
… شهید یوسف کلاهدوز که یکی از بزرگان ارتش شاه می باشد ، به اتفاق یکی از دوستانش تصمیم به ترور شاه را دارند ، اما در مراحل پایانی نقشه ی ترور ، متوجه می شوند که شاه علاوه برلباس ضدگلوله ،ازتاج پادشاهی ضدگلوله نیز استفاده می کند ، لذا از تصمیم صرف نظر می کنند….
برداشت دوم
… دراصفهان نیز مثل دیگر جاهای کشور، تظاهرات برعلیه حکومت شاهنشاهی شدت می گیرد.شهید همت که مثل خاری درچشم نیروهای شاه می باشد درمحافل گوناگون به سخنرانی وبرانگیختن مردم برعلیه شاه می پردازد.ساواک باتمام قوا برای دستگیری او تلاش می کند ، اما شهید محمد ابراهیم همت از شهرضا فرار کرده و درشهرهای فیروز آباد فارس ، یاسوج ، دوگنبدان و اهواز پنهان می شود.
برداشت سوم
عده ای از انقلابیون درپادگان ها ودربین نیروهای خود شاه نیز به پخش ونشر اعلامیه های امام می پردازند.لذا حکومت شاه برای ترساندن سربازها وجلوگیری از نفوذ انفلابیون در بین آنان ، روی دیوارهای آسایشگاه ها ودیگر نقاط پادگان این چنین می نویسد:
لب مگشا، گرچه در او نوش هاست درپس دیوار بسی گوش هاست
رژیم شاه بااین ترفند سعی کرد به ارتش ها بفهماند که هرگونه صبحت برعلیه نظام ، به گوش سردمداران حکومت خواهد رسید وبا فرد خاطی به نحو جدی برخورد خواهد شد…
برداشت چهارم
… مردم با تظاهرات خود ، حکومت شاهنشاهی را کلافه کرده اند ، ارتش برای ترساندن مردم با ماشین های نظامی در شهر دور می زند ، دراین میان پیرمردی که با گاری کوچک خود به میوه فروشی مشغول است ، بادیدن ماشین های نظامی مشت خود را گره کرده و مرگ برشاه می گوید.نیروهای شاه بادیدن این حرکت پیرمرد ، سراورا مورد هدف قرار می دهند .باشهادت پیرمرد تظاهرات مردمی اوج می گیرد …
ادامه دارد ….