یک شب شیخ مرتضی زاهد در نماز چند جا اشتباه در رکعت ها داشته معلوم بوده که حواسش جای دیگر است.
انگار که چیزی فکر اورا به هم ریخته . سه چهار روز اینطور بوده .
تااینکه عده ای از دوستان میرسند خدمت شیخ .حاج آقا تقی کرمانشاهی از شیخ می پرسد آقا شما حواس پ… بیشتر »